???? ?????? ???? ?????? ???? ???? ????(?) ???
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هادی صالحین
درباره ما
جستجو

کارنامه عملیات
جنگ دفاع مقدس
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ارسال شده در دوشنبه 92/7/29 ساعت 10:15 ع توسط هادی صالحین


 




      
ارسال شده در دوشنبه 92/7/29 ساعت 8:55 ع توسط هادی صالحین


یکی از مشغله‌های عمومی و مشترک دولت‌ها، رفع مشکل بیکاری و توسعه اشتغال است. این مشکل امروزه در بسیاری از کشورها به حدّی مهم است که در رأی آوردن یا نیاوردن یک رئیس‌جمهور تعیین کننده است. برنامه داشتن یک دولت، برای رفع این مشکل و موفقیّت در اجرای آن، می‌تواند نقطه قوّت آن دولت به‌شمار آید. همواره بین مردم دغدغه اشتغال جوانان، جایگاه مهمی داشته است اما برای رفع این مشکل می‌توان به چند مؤلفه مهم در ادامه اشاره کرد. 1. وظایف دولت: دولت به‌عنوان مهم‌ترین نهاد اجرایی کشور که مدیریت منابع و سیاست‌گذاری اقتصادی را بر عهده دارد، برای رفع این مشکل نیز باید برنامه‌ای شفاف داشته باشد. یک دولت کارآمد باید با موازنه قرار دادن بین تقاضای کار و ایجاد شغل، بتواند یک سیر تعادلی بین تقاضا و عرضه ایجاد کند. امروزه لازم نیست دولت‌ها برای ایجاد اشتغال، افراد را به‌عنوان کارمند دولت استخدام کنند؛ چون این نحوه اشتغال، پاسخگوی خوبی برای سیل جوانان متقاضی کار نیست و وظیفه اصلی دولت برنامه‌ریزی و حمایت از بخش‌هایی است که توان ایجاد اشتغال داشته باشند، مانند وام‌های خود‌اشتغالی، تسهیلات دولت برای تولید‌کنندگان و... . 2. شکل‌گیری تعاونی‌های مردمی: یکی از بهترین برکات انقلاب اسلامی در بخش اقتصاد، توجه به تعاونی‌هاست؛ به‌طوری که در قانون اساسی نیز به این مسئله توجه شده است و این توجه برگرفته از منابع اسلامی است. ساده‌ترین شیوه ایجاد اشتغال گرد هم آمدن عدّه‌ای با سرمایه‌های جزئی است که در صورت همگرایی و شراکت، منابع اولیه را فراهم و در یک کار گروهی به تولید کالا و ایجاد فرصت‌های شغلی می‌پردازند. البته در بخش تعاون، کمک‌های دولتی بسیار تأثیرگذار است و بخش تعاونی‌ها به دلیل کار گروهی و همفکری افراد، توان ایجاد تحوّل در اقتصاد و رفع بیکاری را دارد. 3. توجه به بخش خصوصی: واگذاری بخش‌هایی از مسئولیت اقتصادی دولت‌ها به بخش خصوصی، نشان از توان این بخش در اقتصاد دنیا دارد. دولت‌ها در دنیای امروز، بیشترین توان خود را در نظارت و برنامه‌ریزی‌های کلان اختصاص می‌دهند و توجه به بخش‌های خصوصی در اقتصاد و توانا کردن آنها، به گسترش صنایع و ایجاد فرصت‌های شغلی جدیدی منجر می‌شود که برای رفع مشکل بیکاری اهمیّت زیاد دارد. 4. فرهنگ‌سازی: یکی از موانع اشتغال جوانان فرهنگ عمومی ماست. بسیاری از جوانان با توقع بالا، از کار در برخی بخش‌ها سر باز می‌زنند و حتی برخی بیشترین توان خود را برای استخدام در نهادهای دولتی می‌گذارند، در حالی که توانایی ایجاد شغل را به صورت انفرادی و گروهی دارند. رفع این دیدگاه‌ها، نیازمند فرهنگ‌سازی در حوزه اشتغال است که جوانان ما، به کار به‌عنوان یک جهاد اقتصادی نگاه کنند. 5. آموزش کارآفرینی و خلاقیت: یکی از رشته‌های کاربردی در جوامع صنعتی، کارآفرینی است. در این رشته به آموزش‌های تئوری و عملی برای رشد خلاقیت جوانان توجه می‌شود. ذهن خلّاق می‌تواند با مطالعه و تحقیق، نیازهای جامعه را بررسی و برای آن راه حلّ جدید و نو ابداع کند که در راستای این کارآفرینی، هم یکی از نیازهای جامعه برآورده شود و هم به اشتغال و تولید کشور کمک گردد. بر این اساس توجه به رشته‌های کاربردی مانند کارآفرینی و آموزش شیوه‌های خلّاقانه، می‌تواند یکی از زمینه‌های رفع بیکاری قلمداد شود. 6. ارتباط علم و صنعت: یکی از حلقه‌های مفقوده‌ای که در رفع مشکل بیکاری جوانان مؤثر است، ارتباط صنعت و دانشگاه می‌باشد. با گسترش دانشگاه‌ها در کشور ما، بسیاری از جوانان با تحصیل در دانشگاه و فارغ‌التحصیل شدن، وارد جامعه می‌شوند و برای یافتن کار مورد نظر خود که علم آن را هم دارند، با مشکل مواجه‌اند. باید در دوران دانشجوییِ دانشجویان، ارتباط خوبی بین صنعت و دانشگاه برقرار شود و دانشگاه، با شناخت نیاز صنعت، به تربیت جوانانی بپردازد که کار آنها در صنعت، تضمین شده باشد، در حالی که امروزه این حلقة مفقوده وجود دارد.




      
ارسال شده در دوشنبه 92/7/29 ساعت 8:51 ع توسط هادی صالحین


موضوع گرانی، اگر چه یک موضوع اقتصادی است، ولی توجه به علل بروز آن و راه‌های کنترل آن، نشان می‌دهد که گرانی، موضوعی چندجانبه و مرتبط با مباحث مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی است. اهمیّت این موضوع و فشارهای اجتماعی ناشی از آن در یکی دو سال اخیر، باعث شد که این سؤال، توسط مرکز پژوهش‌های مجلس مورد بررسی قرار گرفته و با استناد به 27 مقاله منتشر شده در مجلات علمی و پژوهشی، سعی در یافتن پاسخ این سؤال داشت. مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام نمود که فشار تقاضا، فشار هزینه و عوامل ساختاری، سه دلیل اصلی بروز تورم در ایران است. افزایش عرضه پول، کاهش ارزش پول و وابستگی درآمدهای دولت به درآمدهای ناشی از بخش نفت نیز از عوامل جانبی بروز تورم در ایران است. اما به بیان ساده‌تر می‌توان گفت که برخی اتفاقات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی می‌تواند باعث تورم در یک جامعه شود که به‌طور خلاصه برخی از این اتفاقات را به شرح زیر بیان می‌کنیم: 1. توسعه وقتی یک کشور در حال توسعه باشد، به‌طور طبیعی هزینه‌های جاری آن برای تأمین نیروی انسانی، زیرساخت‌ها و برنامه‌ریزی افزایش می‌یابد و به‌طور طبیعی، همه کالاهای موجود در کشور خریدار بزرگی به نام دولت خواهند داشت که با توجه به قانون عرضه و تقاضا، وقتی کالایی مشتری زیادی دارد، ممکن است فروشنده، پایه قیمت را به فراخور نیاز مشتری افزایش دهد. علاوه بر اینکه هزینه‌های توسعه، هزینه تولید را افزایش می‌شود، باعث افزایش قیمت کالا و محصول تمام شده نیز می‌شود. 2. محاصره اقتصادی محاصره اقتصادی که از ابتدای انقلاب بر ایران تحمیل شد و به موازات قدرت یافتن جمهوری اسلامی نیز گسترش و توسعه یافت، باعث کمبود برخی کالاهای اساسی و یا کاهش مواد اولیه برخی صنایع گردید. در دنیای به‌هم تنیده امروز، امکان بی‌نیازی صددرصد از همه دنیا وجود ندارد. البته کشورهایی چون آمریکا که از ابتدا موجودیت انقلاب اسلامی را به ضرر منافع استراتژیک خود می‌دانستند، از هر راهی برای کنترل شتاب پیشروی انقلاب استفاده کردند، اما با محاصره اقتصادی که با تحریم خرید نفت، تحریم فروش کالاهای اساسی حتی دارو و غذا، تحریم مبادلات پولی (که دولت و تجّار را از هرگونه معامله خارجی به‌دلیل منع انتقال پول)، در تنگناه قرار می‌دهند نیز باعث گرانی و تورم می‌گردد. 3. بازسازی خسارت‏های ناشی از جنگ تحمیلی و حوادث طبیعی (اعمّ از سیل، زلزله، خشکسالی و...) که هر سال، کشور ما را آزار داده و اقتصاد کشور را به‌شدّت تحت تأثیر خویش قرار می‏دهد نیز، در ایجاد نوسانات اقتصادی بی‌تأثیر نیست. 4. کاهش قیمت نفت و نوسان آن پس از پیروزی انقلاب تاکنون متأسفانه اقتصاد کشورهای تولید‌کننده نفت، عمدتاً تک‌محصولی است و براساس نفت بنا گردیده است، چیزی که خود، یکی از حلقه‌های توطئه‌های استعماری است. نفت نیز پیوسته در معرض نوسان قیمت قرار دارد و این نوسانات، در روند اقتصاد کشورهای وابسته به نفت، تأثیرات مخرّبی دارد که یکی از آنها، تأثیر در افزایش قیمت‌ها است. 5. تأثیر تورم جهانی بر اقتصاد داخلی تورم جهانی نیز بر اقتصاد یک کشور تأثیر مثبت و منفی دارد. وقتی قیمت جهانی کالایی افزایش یابد، به‌طور طبیعی قیمت داخلی آن نیز یا به‌دلیل وابستگی نیاز داخلی به واردات، و یا اشتیاق سرمایه‌گزاران و تجار به صادرات و به تبع کاهش عرضه داخلی، افزایش می‌یابد. 6. تغییر الگوی مصرف و رشد آن در جامعه و پدیدار شدن یک‏سری نیازها که در گذشته وجود نداشته است حرکت در مسیر توسعه، باعث ارتقای سطح زندگی می‌شود. جامعه‌ای که تا پیش از این نیازهای ابتدایی و ضروری زندگی او از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد، اکنون اولویت‌های زندگی او به ده‌برابر افزایش یافته است. مباحث فرهنگی در این قسمت، بیشترین نقش را ایفا می‌کند. اگر به سن جامعه ایرانی به‌عنوان یک جامعه جوان توجه کنیم، می‌بینیم که بخش بزرگی از آن، به‌دلیل سن ازدواج در تکاپوی تأمین مقدمات زندگی هستند. تغییر سبک زندگی، باعث شده حداقل‌های زندگی کنونی بسیار بیش‌تر از کل امکانات یک زندگی در مثلاً 15سال پیش از این باشد. همین مسئله فرهنگی که مباحثی مانند نیازسازی و نیازپنداری، چشم و هم‌چشمی، ضرورت‌سازی و ضرورت‌انگاری را به دنبال داشته، باعث ایجاد تقاضای جدید و افزایش این تقاضا گردیده است. 7. عدم تناسب و تعادل بین عرضه و تقاضا از آنجا که به هر دلیل (مشکلات فرهنگی، اقتصادی و...) در کشور ما به مسئله تولید، توجه لازم نشده است و تولیدات موجود هم نمی‏تواند پاسخگوی حجم انبوه نیازهای داخلی (با توجه به رشد جمعیت و تغییر الگوی مصرف و...) باشد و واردات انبوه نیز از منطق اقتصاد پویا به‌دور می‌باشد؛ و از دیگر طرف، به‌دلیل محدودیت‏های مالی ناشی از تک‏محصولی بودن و نوسان شدید قیمت نفت، کمبود کالاهای مورد نیاز عموم و رقابت بر سر خرید اقلام موجود، بالطبع به گرانی کالاهای موجود منتهی می‏شود. 8. سودجویی فروشندگان و حرص خریداران فروشنده به‌دنبال سود بیشتر است، لذا گاهی با احتکار، گاهی با موج‌سواری بر بازار، گاهی با تبلیغات و نیازسازی، مشتریان را به خرید بیشتر ترغیب می‌کند. ولی خریدار و مشتری نیز گاهی به‌دلیل نیازپنداری‌های بیجا و چشم و هم‌چشمی، خود را ملزم به خرید یک کالا به هر قیمتی می‌داند، لذا لازم است که از یک‌سو با ترویج روحیه اخوت و برادری در بازار و روحیه قناعت و صبوری در مشتری، بخشی از عوامل فرهنگی تورم کاسته شود




      
ارسال شده در دوشنبه 92/7/29 ساعت 8:47 ع توسط هادی صالحین


نرمش قهرمانانه، نوعی سازش پس ازمقاومت وکسب توانمندی لازم است. این روش، نه آنچنان سازشی است که شبیه رابطه گرگ ومیش، ازحقوق حقه خود گذشته وتنهادرصدد جلب اعتماد و رضایت غرب باشیم، ونه آنچنان مقاومت وایستادگی است که گامی درجهت اعتماد سازی جهان برنداشته وبه نوعی بهانه به دست دشمن بدهیم. بلکه باید با ایستادگی براصول وخطوط قرمز نظام مبنی بر داشتن حق هسته‌ای واستفاده ازاین حق وفعالیّت راکتورهای هسته‌ای کشور،اعتمادجهان رادرمقاصدصلح‌آمیزخود درصنعت هسته‌ای،به دست آوریم. 




      
ارسال شده در دوشنبه 92/7/29 ساعت 8:13 ع توسط هادی صالحین


 عاشورا، تبلور زنده نماز، مناجات، حماسه، عدالت، و شهادت است. در مورد این رخداد بسیار سخن گفته شده است، ولی به ابعاد گوناگون انسانی و اجتماعی و درسها و پیامهای زندگی ساز و حماسه‌‎آفرین آن کمتر توجه شده است. حال ما در این مختصر به عبرتهای عاشورا می‎پردازیم:

الف- عبرتهای سیاسی

حرکت و نهضت امام حسین ـ علیه السّلام ـ یک جنبش خصوصی یا خانوادگی نبود بلکه حرکتی عظیم و انقلابی بزرگ علیه حکومت بنی امیه بود. از این رو یک حرکت سیاسی محسوب می‎شود. که ازجهات گوناگون می‎تواند الگوی سیاسی جوامع باشد که مهمترین آنها عبارتند:

1. ولایت و رهبری

از مهمترین اصول اسلام، «ولایت» است. ولایت بر مسلمین را امامان حق خودشان می‎دانستند و به غاصب بودن دیگران عقیده داشتند. از این رو امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: « ما خاندان پیامبر بر تصدی این امر (حکومت بر امت) از این مدّعیان ناحق سزاوارتریم».[1]

و در زیارتنامه‎ها گاهی لعنت بر کسانی آمده است که ولایت آنان را انکار کردند.

از سرمایه‎ها و عبرتهای نهفته در حرکت عاشورا، معرفی «رهبری صالح» به امت اسلام و افشای رهبران ناشایسته است.

2. عدم ترک امر به معروف و نهی از منکر

حیات جامعة اسلامی به حساسیت مردم نسبت به احکام خدا ونظارت عمومی در امور والیان و مسئولان و مردم عادی است. از این رو امام حسین ـ علیه السّلام ـ با درک موقعیت حساس جامعه که روز به روز از سنت رسول خدا فاصله می‎گرفت، پرچم امر به معروف و نهی ازمنکر را علم کرد و در این راه جان خود و اطرافیانش را به خطر انداخت و برای همیشه و به همگان آموخت که سکوت در برابر ظلم، بدعت، انحراف، گناهی بزرگ و قیام علیه آنها بالاترین درجه امر به معروف و نهی از منکر است. حال پیروان فرهنگ عاشورا، با الهام از عاشورا باید نبض پرحرکت جامعه اسلامی باشند و نسبت به جریان امور و وضعیت فرهنگی و سیاسی حساسیت نشان دهند و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهی از منکر، عرصه را بر فساد آفرینان تنگ سازند.

3. باطل ستیزی و بهاد

تلاش برای بازگرداندن خلافت اسلامی و حاکمیت مسلمین به مجرای حق و اصیل خود و از بین بردن سلطة جائرانه باطل، صفحه دیگری از مبارزات امام حسین ـ علیه السلام ـ می‎باشد که تکلیف «باطل ستیزی» را بصورت کلی و همیشگی روشن می‎سازد و اینکه در برابر قدرتهای باطل، نباید سکوت و سازش کرد.

از تکالیف مهم مسلمانان در حراست از دین و کیان خویش و مقابله با دشمنان «جهاد» است که عامل عزّت مسلمین است. کربلا و عاشورا یکی از مظاهر عمل به این تکلیف دینی بود و درسی برای همه آزادگان جهان که در همه حال با همة توان تا آخرین دم، به نبرد با دشمنان اسلام و دین خدا برخیزند.

4. تدبیر و برنامه‎ریزی

قیام عاشورا، یک نهضت حساب شده و با برنامه بود نه یک شورش کور و بی‎هدف. برای لحظه به لحظه و روز بروز آن، دوراندیشی و تدبیر به کار گرفته شده بود.

5. کل یوم عاشورا

از عبرتها و درسهای مهم عاشورا، شناخت تکلیف دفاع از حق و مبارزه با باطل و ستم در هر جا و هر زمان است. قیام عاشورا تکلیف خاص آنحضرت و یارانش در آن مقطع زمانی خاص نبود، بلکه هرگاه هر جا نظیر آن شرایط پیش آید، همان تکلیف هم ثابت است.

ب) پیام‎ها و عبرتهای اخلاقی

1. آزادگی

آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی، حقوقی و اجتماعی است، اما «آزادگی» برتر از آزادی است و نوعی حریت و رهایی انسان از قید ذلت‎آور و حقارت بار است. نهضت عاشورا جلوة بارزی از آزادگی در مورد امام حسین ـ علیه السلام ـ و خاندان و یاران شهید او است که از میان دو امر شمشیر یا ذلّت، مرگ با افتخار را پذیرفت و فرمود: «هیهات منَّ الذّلة»[2] انسانهای آزاده در راه استقلال و رهایی از ستم طاغوتها و در آن لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را برمی‎گزینند و فداکارانه جان می‎بازند تا جامعه خود را آزاد کنند.

2. ایثار

اوج ایثار، ایثار خون و جان است. ایثارگر کسی است که حاضر باشد هستی و جان خود را برای دین فدا کند. در صحنه کربلا نخستین ایثارگر سید الشهدا ـ‌ علیه السلام ـ بود که در راه خدا از جان و مال و ناموس خود گذشت. و برای همه مخصوصاً شیعیان این درس را داد که در راه رضای خدا و حفظ دین خدا باید از تمنیات خویش گذشت.

3. شجاعت

صحنه عاشورا تصویری است واضح از شجاعت امام حسین ـ علیه السلام ـ و اهل بیتش. شجاعت عاشورائیان ریشه در اعتقادشان داشت. لذا عاشورا الهام بخش شجاعت به مبارزان بوده است و محرم همواره روحیه، شهامت و ظلم‎ستیزی به مردم می‎داده است.

4. عزت

عزت یعنی، شکست ناپذیری، صلابت نفس، و حفظ کرامت و شخصیت والای انسان است. ستم‎پذیری و تحمل سلطة باطل و سکوت در برابر تعدی و تسلیم فرومایگان شدن و اطاعت از فاجران همه از ذلت نفس و زبونی وحقارت روح سرچشمه می‎گیرد.

عزت و کرامت امام ـ علیه السلام ـ در عاشورا درس عبرتی بر تمام مسلمانان شد که به زیر بار خواسته‎های ستمگران و ظالمان و قدرتهای بزرگ نروند و در برابر تعدی آنها با تمام قوا با عزت و سربلندی بایستند.

5. عمل به تکلیف

فرهنگ «عمل به تکلیف» وقتی در جامعه و میان افراد حاکم باشد، همواره احساس پیروزی می‎کنند. امامان شیعه در هر شرایطی طبق تکلیف عمل می‎کردند. حادثه عاشورا نیز یکی از جلوه‎های عمل به وظیفه بود.

پیام عاشورا: «شناخت تکلیف» و «عمل به تکلیف» است. از سوی همه مردم، بویژه آنان که موقعیت ویژه و الگویی برای دیگران دارند.

6. عشق به خدا

از والاترین و زلال‎ترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق خدای متعال است. سراسر عاشورا و صحنه‎های رزم رزمندگان، جلوه‎ای از این جذبه معنوی و عشق برین است و شهادت یاران و عزیزان هر کدام هدیه‎ای به درگاه دوست است تا رضای او تأمین شود. این مشرب عرفانی و عشق به خدا باید سرمشق صاحبدلان و عاشقان درگاه حضرت دوست باشد. حفظ دین خدا قربانی می‎خواهد که امام و یارانش قربانیان در این راه بودند.

برای ملتها هم قربانی شدن و قربانی دادن، رمز عزت و پیروزی است عبرت و پیام عاشورا این است که به ملتی که در راه «آزادی» گام برداشته باید قربانیان بسیاری تقدیم آستان حرّیت کند.

آری حوادث تاریخی اگر به چشم عبرت و درس گرفتن مورد مطالعه قرار گیرد «درس آموز» است. حادثه کربلا یکی از این حوادث «الهام بخش» و «عبرت آموز» است. در عین حال که برای همة حقجویان و عدالت خواهان و مبارزان راه حق و آزادی، یکی از غنی‎ترین منابع الهام‎گیری است، از نگاه دیگر یکی از تلخ‎ترین حوادث و فجایعی است که در تاریخ اسلام پدید آمد و جا دارد که کاملاً بیان شود که چه عواملی سبب شد، این فاجعه به بار آمد و از آن درس عبرت گرفت. عواملی مثل دنیاطلبی، غفلت، رها کردن تکلیف، بی‎طرفی نسبت به حق و باطل و... که همة اینها در به وجود آمدن این فاجعه به نوعی دخیل بودند.

ادامه مطلب...


      
   1   2   3   4   5   >>   >